متن و ترجمه ترانه "این یک بازی است"
Sami Yusuf - It's a Game
این یک بازی است
It's a game
That they play
این یک بازی است
که آنها انجام می دهند
شتموه لما جهلوه
(They insulted him when they didn’t know who he was)
آنها به او توهین کردند زمانی که او را نمی شناختند تبعوه لما عرفوا هداه (They became his followers when they truly knew his way) آنها پیرو او شدند وقتی که راه او را به درستی شناختند What a shame What they say چقدر شرم آور است... آنچه آنها می گویند شتموه لما جهلوه (They insulted him when they didn’t know who he was) آنها به او توهین کردند زمانی که او را نمی شناختند
تبعوه لما عرفوا هداه
(They became his followers when they truly knew his way)
و پیرو او شدند وقتی که راه او را به درستی شناختند
Where are you in my dreams?
تو کجای رؤیاهای منی؟
You feel so close but so far
تو را بسیار نزدیک احساس می کنم، اما خیلی دور هستی
When All I want is to see
وقتی همه ی آنچه که من می خواهم ...
Your face in front of me
این است که چهره تو را در برابر خویش ببینم
You make me chase around تو باعث می شوی که من... Shadows in the moonlight سایه ها را در نور ماه تعقیب کنم Only for the sunrise تنها برای دیدن طلوع آفتاب... To open my eyes چشمانم را باز کنم Makes me jump to my feet باعث می شود به سرعت از جا برخیزم Walk around the city streets در خیابانهای شهر راه بروم Hoping that I'll find you به امید یافتن تو... By my side در کنار خودم Then I feel your sunlight آنگاه روشنایی تو را حس می کنم Beautiful and so bright زیبا و بسیار درخشان Feeling I'm in your arms احساس می کنم در آغوش تو هستم... For a while برای مدتها Hours pass like a breeze ساعتها می گذرند ... Moving through the palm trees مثل نسیمی که از میان درختان نخل حرکت می کند Hand in hand you and me من و تو دست در دست هم With your smile با لبخند تو شتموه لما جهلوه آنها به او توهین کردند زمانی که او را نمی شناختند تبعوه لما عرفوا هداه و پیرو او شدند وقتی که راه او را به درستی شناختند What a shame چقدر شرم آور است... What they say آنچه آنها می گویند شتموه لما جهلوه آنها به او توهین کردند زمانی که او را نمی شناختند تبعوه لما عرفوا هداه و پیرو او شدند وقتی که راه او را به درستی شناختند بخش ترکی: Sen benim nazli yarimsin (You, my delicate beloved) تو ای معشوق زیبای من Sen benim gozbebegimsin (You, the light of my eye) تو ای نور چشمان من Sana gonulden baglanmisim ben (Tied to you, at the heart) قلبم به تو وابسته است Sen en sevdigim sevdicegimsin (You are my deepest love, my beloved) تو عمیق ترین عشق منی، محبوب من Ben seni bir gul gibi koklar¦m (Inhaling your scent, just like smelling a rose) استشمام عطر تو، درست مثل بوییدن گل سرخ است Ask¦nla tutusur ask¦nla yanarim (Burning inside, with the fire of your love) درونم از آتش عشق تو سوزان است Hep seni arar seni sorarim (I always look for, and ask of you) همیشه تو را می جویم و از تو درخواست می کنم Sana varmak icin hayal kurar¦m (Always dream of reaching you) همیشه رؤیای رسیدن به تو را دارم URDO تیرا تصور میرا ہی سکوں ھے (The very mention of you becomes my tranquility) یاد تو باعث آرامش من است تیرا نام لینا میرا ھے جنوں (To take your name, it becomes my sanity) بردن نام تو مرا از خود بی خود می کند وہ میٹھی باتیں تیری ھی سنوں میں (Those sweet conversations of yours I would listen too) و همچنین شنیدن سخنان شیرین تو دنیا برا مانے تو میں کیا کروں؟ (If the world deems them offensive, what do I care?) حتی اگر همه دنیا آن را زشت بدانند، چه اهمیتی برای من دارد؟ شتموه لما جهلوه (They insulted him when they didn’t know who he was) آنها به او توهین کردند زمانی که او را نمی شناختند تبعوه لما عرفوا هداه (They became his followers when they truly knew his way) آنها پیرو او شدند وقتی که راه او را به درستی شناختند What a shame چقدر شرم آور است... What they say آنچه آنها می گویند شتموه لما جهلوه (They insulted him when they didn’t know who he was) آنها به او توهین کردند زمانی که او را نمی شناختند تبعوه لما عرفوا هداه (They became his followers when they truly knew his way) و پیرو او شدند وقتی که راه او را به درستی شناختن در زندگی ام به تو نیاز دارم Like the air with which I breathe مثل هوایی که تنفس می کنم Salutations upon my beloved سلام و درود بر محبوب من ( رسول الله (ص) ) So let them say what they want to say پس بگذار آنها هر چه می خواهند بگویند Salutations upon my beloved سلام و درود بر محبوب من ( رسول الله (ص) ) It's the same game they always play این همان بازی است که آنها همیشه انجام می دهند Salutations upon my beloved سلام و درود بر محبوب من ( رسول الله (ص) ) I'll turn my ears the other way رویم را به سمت دیگری بر می گردانم Salutations upon my beloved سلام و درود بر محبوب من ( رسول الله (ص) ) It makes no difference either way در هر صورت برای من مهم نیست Salutations upon my beloved سلام و درود بر محبوب من ( رسول الله (ص) ) It's a game they're always going to play این یک بازی است که آنها همیشه می خواهند انجام دهند Let them say what they want to say بگذار آنها هر چه می خواهند بگویند Salutations upon my beloved سلام و درود بر محبوب من ( رسول الله (ص) ) It's a game, It's a game این یک بازی است It's a game, It's a game این یک بازی است It's a game, It's a game این یک بازی است They're always going to play آنها همیشه می خواهند... play, play, play, Play بازی کنند! بازی کنند! بازی کنند! منابع:وب سایت رسمی سامی یوسف . وبلاگ فارسی سامی یوسف
I need you in my life